برای حمید با عشق و نکبت
شاید این مطلب بیش از حد شخصی شده. به قول فروید "هوا در دنیای غرایز سرد است "و این سرمای توتالیتر در مغز استخوان متافورها نفوذ کرده...می خواهم بگویم در جمع امضا کننده های نامه ی فوق اسم هایی هست که دوستشان دارم اما وقتی در آن پنج شنبه حمید سر به نیست شد من و مهدی و برادر حمید توافق بین الاذهانی ناگفته ای داشتیم که هیچ کس نفهمد حمید سر به نیست شده...کسی هم امضایی نامه ی چیزی ننوشت آشناهایی که بنظرمان کاری از دستشان برمی آمد گفتند انشا الله پیدا می شه و قطع کردن ...وقتی ساعت 2 بامداد در خیابان معلم از سربازی کوچک جثه پرسیدیم امروز کسایی که دستگیر شدن آوردن اینجا؟با لهجه ی ترکی گفت : من نمیدونم گفتم : سن نواخدان بوردیان؟(از کی اینجایی؟) گفت : نچدنه ماشین گلده اما بیلمرم کمیدیلر(چن تا ماشین اومدن اما نمی دونم کی بودن) گفتم : آدلارن هاردا یازپلار؟(اسماشون کجا نوشتن؟) گفت : من هیچ بیلمیرم! (من نمی دونم!) گفتم : بیرزات لازمندا؟(چیزی لازم داری؟) گفت : ساقول (سلامت باشی)...دور گرفته خیابان خلوت یکطرفه را در بامدادی که سرد بود و رفتیم 10 جا دیگه سر زدیم سربازها با چشم های خواب گرفته هیچی نمی دونستن...حمید هیج جا نبود...مادر سربازا تو شهرستان از این جریان ها چی می دونستن؟مادر حمید چطور؟مادرایی که جلو در پلیس امنیت و منکرات وزرا جمع شده بودن چی؟کی برای اینا نامه می نویسه؟کی برای اینا امضا جمع می کنه؟
حدود هفتاد نویسنده، شاعر، مترجم و روزنامهنگار فرهنگی برای آزادی اردوان تراکمه به رئیس قوهی قضاییه نامه نوشتهاند. در بخشی از این نامه چنین آمده است:
به استحضار میرساند «اردوان تراکمه» فرزند «یونس تراکمه» (داستاننویس و منتقد ادبی پیشکسوت) شب یکشنبه ۶ دیماه ۱۳۸۸ در منزل یکی از دوستانش بازداشت شده و پیگیری خانواده برای آگاهی از دلیل دستگیری او که در راهپیمایی عاشورا نیز شرکت نداشته، تا کنون به نتیجه نرسیده است. اردوان تراکمه دانشجوی سال دوم رشتهی کارگردانی سینماست و مقالههای او در حوزهی نقد سینما در مطبوعات رسمی کشور منتشر شده است.
با توجه به سابقهی فعالیت فرهنگی و حوزهی تحصیلی این جوان، ما امضاکنندگان این نامه و اهالی فرهنگ و هنر تقاضا داریم مسئولان، استعدادهای جوان فرهنگی و هنری را که امیدهای آینده این سرزمین هستند به دیدهی دقت بنگرند؛ چرا که حضور جوانهایی از این دست در حبس در اذهان عمومی نیز تاثیر خوبی نخواهد داشت. ما خواستار آنایم که با توجه به حقوق قانونی وی، زمینهی آزادی او را فراهم آورید.
امضاکنندگان:
شبنم آذر، حمید احمدی، مسعود احمدی، آرش اخوت، احمد اخوت، محمدرحیم اخوت، پیمان اسماعیلی، محمدرضا اصلانی، امیرحسین افراسیابی، میترا الیاتی، ماهزاده امیری، علی بابا چاهی، فرهاد بابایی، پونه بریرانی، کامران بزرگنیا، شاپور بهیان، منیرالدین بیروتی، فتح الله بینیاز، وحید پاکطینت، سپیده جدیری، زهرا حاجمحمدی، حامد حبیبی، برهانالدین حسینی، محمد حسینی، علی خدایی، محمدحسین خسروپناه، ابوتراب خسروی، نسیم خسروی مقدم، علیاشرف درویشیان، پدرام رضاییزاده، قاسم روبین، محمدعلی سپانلو، علیاصغر سیدآبادی، منصوره شریفزاده، سیدرضا شکراللهی، محمدحسن شهسواری، پوران طاهباز، فرزانه طاهری، میلاد ظریف، احسان عابدی، جواد عاطفه، سکینه عربنژاد، مهدی فاتحی، رضا فرخفال، محسن فرجی، بهرام فرهنگ، محمد قاسمزاده، زاون قوکاسیان، بهزاد کشمیریپور، محمد کلباسی، یونس لطفی، جواد مجابی، عباس مخبر، هیوا مسیح، محمدعلی موسوی فریدنی، مریم منصوری، مریم مهتدی، کیوان مهجور، جمال میرصادقی، سپینود ناجیان، فریاد ناصری، حسامالدین نبوینژاد، حمیدرضا نجفی، فرشته نوبخت، یاسر نوروزی، فریبا وفی، جهانگیر هدایت، امیرحسین یزدانبد