بخش اول: معشوقه‌ی لامکان.

بخش دوم: معشوقه‌ی فشرده.

بخش سوم: معشوقه‌ی سیال.

بخش چهارم: کلاژ، هویت معشوقه‌ی جامعه‌ی اطلاعاتی.

مقدمه:

عوامل مختلفی در احراز هویت ایفای نقش می‌کنند، تعاریف مختلفی برای هویت می‌توان آورد، هویت برساخته‌ی این همانی یا وضعیت این همان بودن است، گاهی مراد از هویت اوراق و ابزار بازشناسی افراد از یکدیگر است، در حوزه‌ی منطق هویت دلالت ضمنی بر اصل اتحاد دارد. تبعات احراز هویت می‌تواند تبدیل عینیت به قسمتی از خود، صرف انرژی کمتر برای ادراک، الفت و خاطره سازی باشد. در یک دسته‌بندی می‌توان مصالح هویت ساز را در مجموعه‌های مکان و فضا، زمان و فرهنگ از یکدیگر بازشناخت:

بخش اول؛ مکان و فضا(معشوقه‌ی لامکان): فضا دلالت بر کیفیتی انتزاعی‌تر از مکان دارد، فضا عبارت است از همه جا، ولی مکان جایی معین است و بی‌گمان تصور همه‌جایی دشوارتر و دست نیافتنی‌تر از تصور جایی معین است، مکان محتوا و مظروف دارد ولی فضا نوعی خلا است، دیگر اینکه مکان آسان‌تر از فضا مرزپذیر و قابل تحدید است ولی فضا بی‌مرکز است و به نامتناهی بودن گرایش دارد. عده‌ای اندرکنش‌های اجتماعی را در جوامع سنتی در سلطه‌ی حضور می‌دانستند اما امروزه به واسطه‌ی سرزمین زدایی، محل زدایی و جابه‌جایی، رابطه‌ی میان مکان با هویت متحول شده و رابطه‌ی پیچیده و دیالکتیکی میان هویت و فضا رقم خورده. در جوامع سنتی تصور آدمی نسبت به معشوقه‌اش در حیطه‌ی مکان قابل تحدید و بررسی بود، تصور آدمی در حدود امکانات جابه‌جایی محدودش در جامعه‌ی پیشا مدرن به دیوارهای قطور مکان و حوزه‌های زیستی‌اش محدود می‌شد. اما امروزه معشوقه‌ی جامعه‌ی اطلاعاتی در مختصات حوزه‌های زیستی نمی‌گنجد و موجودی لامکان است که در گشودگی نامتناهی فضا ساخته، تبدیل و ویران می‌شود، دوباره ساخته، تبدیل و ویران می‌شود. جامعه‌ی اطلاعاتی امکان جابه‌جایی عظیمی را در هرکجای دنیا در اختیار تخیل قرار می‌دهد تا برای کسی مثل من در خاور میانه المان‌هایی از معشوقه‌ی اطلاعاتی‌ام فعلا(فعلنی بسیار فشرده که در بخش دوم به آن خواهم پرداخت) از بدن مانکنی آفریقایی در شوی لباسی در بانکوک، لبخندی از بازیگری در فیلمی از بلوک شرق، چشم هایی شرقی از عکسی روی مجله‌ای از نیویورک و...عاریت گرفته شوند، المان‌هایی لامکان که دائما در حال تبدیل و تحول هستند. در جوامع سنتی وابسته به حضور، چراگاههای تخیل به حوزه‌های جابه‌جایی فیزیکی و زیستگاههای آدمی محدود میشد، تصور فردی در خاور میانه نسبت به معشوقه‌اش احتمالن به المان‌های منتخب آدم‌هایی که در شهر و حیطه‌های زیستی او زندگی می‌کردند و با او رابطه‌ای مکانمند داشتند خلاصه میشد، اقوام دور و نزدیک، آشنایان، همسایه‌ها و خلاصه آدمهایی مختصات مند، در نتیجه احتمالن کمتر کسی در حوزه ی خاور میانه تصورش نسبت به معشوقه اش آدمی با موهای بلوند بوده، اما مختصات بدن مانکن آفریقایی در بانکوک چیست؟ او کجا زندگی می‌کند؟ هم اکنون کجاست؟ به چه زبانی صحبت می‌کند؟ او یک بدن اطلاعاتی است یک المان که موقتا قسمتی از معشوقه‌ی جامعه‌ی اطلاعاتی مرا می‌سازد.