بخش سوم؛ فرهنگ(معشوقه­ی سیال): فرهنگ در علوم اجتماعی انگاشت جدیدی است اما ردپای استفاده و تبیین آن را می­توان در روم باستان و در میان سخنوران رومی مانند سیسرو(Cicero) یافت اما به معنای امروزی آن، واژه­ی فرهنگ در قرن­های هجدهم و نوزدهم میلادی در اروپا به کار رفت و اشاره­ی ضمنی به پرورش و بهبود در کشاورزی و باغبانی داشت. در قرن نوزدهم میلادی این انگاشت به پالایش و ترقی افراد از راه آموزش و در نتیجه ارضای آرمان­های ملی بسط یافت. در اواسط قرن نوزدهم میلادی تعدادی از دانشمندان این انگاشت را برای ارجاع به ظرفیت­های جهانی انسان به کار گرفتند(جهت مطالعات بیشتر نگاه کنید به: آشوری، د. (1384)، فرهنگ علوم انسانی، چاپ پنجم، ویراست دوم، نشر مرکز، تهران).

فرهنگ غنی­ترین منبع هویت ساز است و افراد و گروه­ها همواره با توسل به اجزا و عناصر فرهنگی گوناگون هویت می­یابند، زیرا این اجزا و عناصر توانایی چشم­گیری در تامین نیاز انسان­ها به متمایز بودن و ادغام شدن در جمع دارند. به بیان دیگر فرهنگ هم تفاوت آفرین است، هم انسجام بخش. وقتی از فرهنگ سخن می­گوییم به روش­هایی اشاره داریم که انسان­ها به صورت فردی و جمعی از طریق ارتباط با دیگران زندگی خود را معنادار می­کنند. در جوامع سنتی، استحکام بالای مرزها، فضای انحصاری برای فرهنگ­های خاص فراهم می­کرد و فرهنگ­ها می­توانستند با بهره­گیری از مصونیت مبتنی بر چنان انحصاری، جایگاهی مطلق و متمایز پیدا کنند(بهزادفر، 1390).

امروزه پدیده­ی جهانی شدن یا جهانی سازی(توضیح درباره­ی تفاوت این دو مفهوم در این متن نمی­گنجد، جهت مطالعات بیشتر به مصاحبه­ها و مقالات پرویز پیران در این خصوص مراجعه کنید)، مرزهای فضای انحصاری فرهنگ­ها را در هم می­شکند و هندسه­ی جدید جامعه­ی جهانی را پایه­ریزی می­کند. توانایی مکان در مقید کردن روابط اجتماعی کاهش می­یابد. از این رو تفاوت مبتنی بر تمایز خرده فرهنگ­ها در تقابل با شباهت مبتنی بر فرهنگ جهانی قرار می­گیرد و ثبات، خلوص، و جلوه­های منحصر بفرد فرهنگ­ها جای خود را به آمیزگری، نوسان و سیالیت فرهنگی می­دهند.

با فراگیر شدن این فرآیند سازمان­های چند ملیتی راهبردی با تبعیت از عقلانیت و منفعت طلبی، فراسوی تفاوت­ها و تعلق فرهنگی اداره می­شوند و اشکال متفاوتی از هویت را رقم می­زنند(گل محمدی، 1381). از این رو این نوع فرهنگ بیشتر رو به شباهت دارد تا تفاوت.

چندی پیش در حال تماشای مستندی تحت عنوان عکاس جنگ بودم که به تشریح پروژه­های جیمز نچوی(James Nachtway) در بوسنی، سارایوو، فلسطین و... می­پرداخت، تصویری از میان عکس­های این عکاس آمریکایی نظر مرا به خود جلب کرد، جوان فلسطینی در حالی که سنگ در دست دارد و پس زمینه­ی تصویر را دود غلیظ سیاهی فرا گرفته در حال مبارزه است، این جوان فلسطینی لباسی با مارک بلو جین(Blue Jeans) به تن دارد. امروزه این تصویر برای ما چندان غیر طبیعی نیست، معترضین میدان تیان آن من، اسقلال طلبان الجزایر، دانشجویان جنبش 1968 تا شرکت کننده­های جنبش اشغال وال استریت همه و همه در نظام تولید و مصرف جهانی لباس­های یکسان به تن می­کنند و بعضا این لباس­ها و مارک­ها متعلق به کشور یا گروهی است که آماج اعتراض­ و مبارزه­ی آنها است. امروزه از تفاوت لباس­های سربازهای رومی، مبارزین جنگ­های صلیبی و... خبری نیست. امروزه در رستوران­های چینی غرب می­توان با کوایدزه(چوب­های غذاخوری چینی) غذای شرقی خورد؛ کارگران جین پوش در تمام دنیا دیده می­شوند و کالاها و تولیدات انحصاری معنای چندانی ندارند.

تصویر معشوقه­ی لامکان و فشرده­ی محصول  جامعه­ی اطلاعاتی نیز چند فرهنگی، سیال و دائما درحال تغییر است. او رفتار، پوشش و اشکال گوناگون و آمیزگرانه­ای دارد و نمی­توان او را درچارچوب انحصار فرهنگی خاصی مصون و در مدت زمانی طولانی، بدون تغییر نگه داشت. او کالاهای تولید شده در گستره­ی جهان را اختیار می­کند، شیوه­های مختلف آداب و رسوم، رقص­ها و رفتارهای فرهنگ­ها را بر­می­گزیند و محصول تکه چسبانی فرهنگی است. انسان محصول این جامعه لباس­های فرهنگ­های مختلف را تن تصویر معشوقه­ی جامعه­ی اطلاعاتی خویش می­کند، با زبان مادری با او صحبت می­کند، به زبان فرانسه شعرهای او را گوش می­کند، در اجتماع او انگلیسی صحبت می­کند. او گاهی قد و قامت بلوک شرقی، مهربانی شرقی، وجوه اجتماعی و تمدن غربی دارد، گاهی بسیار ترقی­خواه و آزاد اندیش است، گاهی بسیار واپسگرا و این اختیارها دائما از کانال­های ارتباطی انسان محصول جامعه­ی اطلاعاتی به تصویر آرمانی­اش اضافه می­شود.